یکی به داد من برسه
در پی گریه های خفن علیرضا بابایی یه کاسه سالاد خوری پر براش ترنجبین درست کرده و داره همه رو به خوردش میده. تازه قندم توش انداخته... هر از گاهی ام میگه بیا یه آروغ بزنیم بریم بقیه اش. علیرضا ام هی داره سخنرانی میکنه و می خوره. منکه گفتم برای شب بیداری امشب نیستم
پ.ن.1 تازه بعد از اینکه صافش کرده و ریخته تو کاسه میگه اِاِاِ انگاری یه خورده زیاد شد ها
پ.ن.2 این مقدار ترنجبینو فقط خود بابایی میتونه بخوره فکر کنم
پ.ن.3 پسرک کوچولوی ما فقط 2 ماه و 23 روزشه
در پی گریه های خفن علیرضا بابایی یه کاسه سالاد خوری پر براش ترنجبین درست کرده و داره همه رو به خوردش میده. تازه قندم توش انداخته... هر از گاهی ام میگه بیا یه آروغ بزنیم بریم بقیه اش. علیرضا ام هی داره سخنرانی میکنه و می خوره. منکه گفتم برای شب بیداری امشب نیستم
پ.ن.1 تازه بعد از اینکه صافش کرده و ریخته تو کاسه میگه اِاِاِ انگاری یه خورده زیاد شد ها
پ.ن.2 این مقدار ترنجبینو فقط خود بابایی میتونه بخوره فکر کنم
پ.ن.3 پسرک کوچولوی ما فقط 2 ماه و 23 روزشه
بیست دقیقه بعد
خوشبختانه باید عرض کنم که فقط مقدار کمی از اون کاسه رفت تو شکم علیرضا. یعنی خودش دیگه نخورد و گرنه بابایی که به اعتراف خودش کوتاه بیا نبود.
0 comments:
Post a Comment