Tuesday, January 11, 2005

مریضی - روروک روی موکت

گل پسر مامان
بالاخره اولین مریضی عمرت رو تجربه کردی. یه چند روزیه که سرما خوردی و همین جوری از دماغ کوچولوت ( که دایی میگه باید به فکر جراحی پلاستیکش باشیم ) آب سرازیره و کلی کثیف کوثوف شدی.خدا رو شکر تب نداری ولی چنان عطسه هایی می کنی که نگو. حالا عطسه که خوبه، سرفه رو بگو سرفه که می کنی، من شونه هامو جمع می کنم و صورتمو میکشم تو هم و وقتی تموم میشه میگم : الهی بمیرم برات مامانی. بعضی وقتا که سرفت خشکه، اذیت میشی و بعدش یه کوچولو گریه می کنی که اگه یه مامانی، بابایی، چیزی اون وسطا پیدا بشه که نازتو بکشه، زودی از یادت میره دیروز بردمت دکتر و گفت که دارویی نداره و تا وقتی که میخوری و میخوابی باید باهات مدارا کنیم تا خوب شی و ممکنه که 2-3 هفته طول بکشه. گفت اگه حالت بدتر شه و نخوری و نخوابی و بازی نکنی باید بستریت کنن. خدا نکنه که اونجوری شه

مامان گلی، دیگه کاملاً با روروکت راهپیمایی می کنی. همیشه روروکت رو میذاشتم روی فرش، جمعه که تو آشپزخونه بودم، آوردمت توی هال که کفش موکته تا جلوی چشمم باشی. تا گذاشتمت تندی رفتی تا ته هال هی تند تند راه میرفتی و وقتی دیگه نمیتونستی راه بری، صدا میدادی که بیا منو آزاد کن و چون من هر جا میذاشتمت حداکثر 30 ثانیه طول می کشید که تو دوباره خودتو گیر بندازی، یک مسئولیت جدید برای من تولید شده بود، اونم در بازه های زمانی بسیار کوتاه.

مامانی نازم، بعضی وقتا که با خودت حرف میزنی و بازی میکنی، صدات اونقدر بلنده که بیشتر شبیه داد و جیغه و این چند روزه که گلوت ناراحته، این مدل حرف زدن، حسابی گلوت رو تحریک میکنه. و البته این کارت برای من یه تفریح خیلی سالمه که همیشه کلی بهش می خندم انقدر که ادا و اصول از خودت در میاری موقع تولید این صدا ها

خیلی دوستت دارم و امیدوارم همیشه سالم و شاد باشی و از خدای خوبم میخوام تو رو لایق بهترینها کنه

آهای طعنه زده چشم تو به چشمای آهو



----------------------------------------------------------------------------------------------

تعدادی دعوت نامه جی میل موجود می باشد. از علاقمندان تقاضا میشود ، در صورت تمایل ایمیل خود را برای دریافت اعلام نمایند

0 comments: