Tuesday, October 24, 2006

دانشگاه



نازنین پسر! پریشب برایت داستان پسرکی را گفتم، که مادرش پس از سالها می خواست به دانشگاه بر گردد و درس بخواند. داستان پسرک ماهی ، که صبح زود بیدار می شد و دست در دست مامان و بابا، به سوی کروکنیل * می رفت. داستان پسرکی که مادرش برایش گفته بود، چه بی اندازه دوست دارد دوباره درس بخواند و خدا را بی نهایت شاکر است که موقعیتی برایش پیش آورده ، تا بتواند خوشحال تر باشد ، نه فقط به یک دلیل... بوسیدمت... بارها و بارها... و از تو خواستم تا کمکم کنی... با محبتت... با مهربان و فهیم بودنت... با درکی که بارها و بارها به خاطرش خدایم رو شکر کرده ام - و نا گفته نماند که گاهی پیش خود گفته ام پس کو آن درک !!!!-. عزیز مادر، می دانم که این اتفاق ، برای من و تو و بابا، اتفاق بزرگی است. می دانم که خیلی تغییرات ممکن است در زندگی مان رخ دهد و خوشحالم ... امیدوارم هر سه مان ، برنامه منظم تری برای زندگی پیدا کنیم و خوشبخت تر باشیم... تا همیشه... نه تا آخر دنیا... تا همیشه

--------------------------------------------------------------------

گلکم، بابایی یه عادتی برای خواب توی تو به وجود آورده که همانا در گوشت الله الله کردن می باشد. اینجوری که تو دستهات رو از دوطرف میندازی گردن ما، سرمون رو می چسبونی به سینه ات و ما با صدای زیر و یواش پشت سر هم می گیم الله الله الله الله... و تو هم با ما تکرار می کنی : ایاه ایاه ایاه... گاهی که دستات ول میشه و یکیمون می خواد جیم فنگ شه، سریع صدا می کنی : یین مامان ، یا یین امینننننن ( خوب این واژه ایه که بابا رو عمده اوقات باهاش صدا می کنی ! امین ... با ن شدیداً موکد !!! ) و خلاصه که لا یمکن الفرار من حکومتک !!! تا اینکه کم کم چشمای قشنگت پر خواب شه و پلکات سنگین شه و مملکت آزاد. دیشب که داشتیم الله می کردیم برات یه دفعه وسطش گفتی که : مامان ! سه پتی ایاه !! :)) که یعنی مامان الله اش کوچولو ه... منظورت این بود که داریم یواش و با صدای آروم میگیم

-------------------------------------------------------------------

دوستای خوب و مهربون من که به اینجا سر می زنین و با میل و کامنت میگین که چرا عکس نمیذارم. واقعیتش اینه که نوشتن یک پست همراه با عکس عملاً دو برابر یک پست بی عکس طول می کشه. من از محبت همتون ممنونم . فقط بدونین که اگه گاهی پست ها عکس ندارن دلیلش چیه. و اما

وقتی حباب بازی می کند و حالش را می برد !!
وقتی دور از چشم مامان و بابا ، دو طبقه به تنهایی از پله های یوروماست بالا می رود
وقتی نوئه را می چرخاند. شکار شده از بالکن توسط مامان مریم
وقتی نوشابه مامان را کش می رود
وقتی می ایستد تا از او عکس بگیریم
وقتی نه تنها می ایستد ، بلکه ژست هم می گیرد
وقتی یک فرشته می شود که گلها را می بوسد و با خنده هایش دل می برد

13 comments:

Hamid said...

Salam
ishalla ke monazzam shi o haftei ye post inja dashte bashi:D
ghashang bood.
ya hagh

Anonymous said...

salam
na khodayish ke ham kheili sari up kardin va ham be tedade motanabehi aks dasht:D
(rastesh nemidoonestam intoriye vagar na inghadr esrar nemikardam(yekam kamtar esrar mikardam))

omidvaram ke in taghyire koochooloo saraghaz behtarin taghyirat az har nazar dar zendegitoon bashe.

dar panahe allah

Anonymous said...

dobare salam
ghablanam ye bar in pishnahado dadam! hala nemidoonam nashodani boode ya haminjoori behtar boode ya...?
migam age beshe safheye commenta ya safheye aksha ya... ba click rooshoon tooye safheye mojaza baz beshe behtar nist?

Anonymous said...

سلام
منو نمیشناسید...یعنی خودمو نمیشناسید...من خواهر آسیه هستم...زهرا...اگه نشناختید بگید بیشتر معرفی کنم...وبتون رو دوست دارم...شاید به خاطر حس مادرانش...خدا پسرتون رو حفظ کنه

Anonymous said...

salam , hame axaye kochiki alirezaro daram o koli bahashon hal mikonam makhsosan oni ke khoshgel tarin mikrobe donyast ..

Anonymous said...

عجب لالايي قشنگ و آرامش بخشي و عجب عكس هاي دوست داشتني...

روال جديد برنامه ريزي زندگي به همراه برنامه هاي دانشگاه شايد خيلي سخت باشه ولي چنين همتي ستودني است

Anonymous said...

هنوز نخوندم
اما عکسا.........دیوونم کرد
کی باورش میشه انقدر دیدن عکس های یه فرشته بهمم میریزه
یه مدت عکس علیرضا رو گذاشته بودم دسک تاپم ! دیدم نمیتونم اینجوری تحمل کنم برداشتمش
خدا حفظش کنه براتون

Anonymous said...

آقا جرزنيه من نمي خوام
هر وقت شما آپ مي كنيد من ميام مي خونم اما نمي تونم كامنت بذارم:((
وااااااااااي
عكس ها رو ديدم من:دي
دستتون مرسي كه عكس گذاشتيد
با اجازه من يه فايل تو كامپيوترم ساختم واسه گل پسر شما:ايكس
اين آقا پسر خوش تيپ شما قصد ازدواج ندارن؟:))

Anonymous said...

matyam jan mobark bashe daneshgah raftanet enshalah hamishe shad va movagh bashi.fershte kocho to bebos khoda hefzesh kone

Anonymous said...

salam
khob che khabar? az daneshgah che khabar? az taghyirat?

mage aghatoon nagoft monazam bashid:D

salam beresoonid

Anonymous said...

salam man sahel hatsam taze weblogetun ro khundam ama asheghe in gol pesar shodam.ishala ke hamsihe darketun kone va lahazate shadio dahste bashin kenare ham.

Anonymous said...

مریم جان شروع درس و دانشگاه مبارک باشه و انشاا... همیشه موفق باشی و در کنار خانواده زندگی خوبی داشته باشی

Anonymous said...

سلام خانمی. چقدر خوبه که همت می کنین و با یه بچه می خواین ادامه ی تحصیل بدین. عکسای خوشگل ÷سر خوش تیپ شمارو هم دیدیم و کلی کیف کردیم.
اون خاطره ی الله هم خیلی دلنشین بود.