Tuesday, August 17, 2004

صدا-حموم

سلام موش کوچولوی مامان
الان دو سه روزه که یاد گرفتی از خودت صدا در بیاری . نه گریه ها... یه صداهای دیگه ...اعم از کوتاه و کشیده... وقتی بیداری و دراز کشیدی همین جوری از خودت صدا در میاری. دیشب سر شب بر خلاف همیشه زیاد خوابیده بودی (چون برده بودیمت گردش و خرید) و توی راه خواب بودی برای همین هم ساعت 4 صبح بیدار شده بودی و بیدار بودی. گریه نمی کردی ولی هی از خودت صدا می دادی چند دفعه هی با چراغ قوه نگاهت کردم ببینم ناراحتی، مشکلی داری. دیدم نه. راحت داری برای خودت دست و پا میزنی. فقط مشکل این بود که من هنوز عادت نکردم که با این صداهای تو بخوابم.

از آب خیلی خوشت میاد. البته به شرطی که ولرم باشه. اگه یه ذره سرد باشه دادت در میاد. مامانی رو دو بار تو حموم ترسوندی تا حالا چون تا شروع کرده به شستن سرت زیر آب خوابیدی!!!!! و مامانی ترسیده که چه بلایی یه دفعه سرت اومده.



بعدشم که امروز برای اولین بار در 19 روزگی، مامانی که توی دستشویی سرپات گرفته جیش کردی. آفرین پسر خوب.

یه چیز دیگه. چند روزه انقده توی خواب وول می خوری که هر دفعه سرت از رو بالش میاد پایین. تازشم انقدر دست و پاتو تکون میدی که تا می خواد خوابت ببره می خورن به تن و صورتت و از خواب بیدارت می کنن به همین دلیل تدبیری اندیشیده شده توسط مامانی و خاله نسرین به کمک تجارب مامان متی که دستاتو به کمک پتو می چسبونن به بدنت که نتونی خیلی وول بخوری و راحت بخوابی و بعد که خوابیدی آزادت می کنن. منم ازشون یاد گرفتم همین کارو میکنم باهات انقده موش میشی.

راستی دیشب دلت درد می کرد دمرت کردم بعد اینجوری دو تا دست کوچولوتو گذاشتی زیر چونت و خوابیدی


1 comments:

Anonymous said...

moosh bokhore in pesare naaz e golo!
omidvaram bozorg ham ke beshe baz hamin ghadr naaz o doost dashtani bashe!