نازنینم ، مدت های مدیدی ه که مرتب و به خصوص وقتی کاری می کنی که احتمال ناراحت شدن من وجود داره، من رو چک می کنی. اوایل می پرسیدی که
Maryam! Tu a un sourire?
و من در جوابت می گفتم که بله لبخند دارم یا نه به فلان دلیل ندارم. خلاصه این شد که الانه ها، پرسشت تبدیل شده به اینکه : " مامان ، لبخند داری؟" چند روز پیش ، من در جواب سوالت گفتم که لبخند ندارم و داشتیم درباره کار بدت حرف می زدیم که بابا حمید بی خبر از همه جا از راه رسید و مراسم بوس و بغل که انجام شد تو ازش پرسیدی: " بابا حمید ! لبخند داری؟" و بابا هم که بله و البته و اینا و اینجا بود که تو برگشتی به من گفتی : " مریم ! تو میتونی لبخند نداشته باشی ! من "اَوِک"* بابا حمید لبخند دارم " !!! و خدا رحم کرد که بابا حمید سریع نکته رو گرفت و اشعار سراییدنی در وصف مرتبط بودن لبخند مامان و بابا رو سرود و گرنه که خدا به ما، با توی فرصت طلب باید رحم کناد
Avec : "BA"
سیستم تنبیه خونه ما بر این مبناست که یه صندلی توی اتاق تو وجود داره که ما بهش می گیم " شِز دُ کَلم" یعنی صندلی آرامش. اصطلاحش هم از مهدکودکتون اومده و همون سیستم تایم آوت توی کتابها رو به این وسیله اجرا می کنیم و تو باید بشینی روش و فکر کنی به کار بدی که انجام دادی و بعد بیای عذر خواهی و این حرفا. یه چند وقتی هم بود که من قبل از بلند شدنت ازت می خواستم که توضیح بدی چی کار کردی که بد بوده و متوجه شی که مشکل از کجا بوده و گاهی خودم هم در این تعریف کردن بهت کمک می کردم . تا اینکه چند روز پیش اومدی گفتی که : " مامان ، من پام رو کوبیدم رو زمین و باید بشینم روی شز د کلم" من هم متعجب گفتم که آره کار بدی کردی و برو بشین. دیدم که رفتی صندلیت رو از اتاقت برداشتی. بردی جلوی تلویزیون که داشت کارتون پخش می کرد. به گونه وحشتناکی لم دادی روش و رو به من گفتی : " می تونی تعریف بکنی من چی کار کردم ؟؟؟!!!!!" و من واقعاً مونده بودم که الان باید به تو چی گفت
نشسته بودی و داشتی کارتون می دیدی. رسید به صحنه ای که صاحب سگه به دلیل اینکه سگه کار بدی کرده بود ، بردش از خونه بیرون و توی لونه اش زنجیرش کرد. برگشتی به سگه میگی که : " هاپو نشین اونجا ، پاشو برو پَغدُن* بکن ، بوس بکن " و من مرده بودم از خنده
پغدن (پاردن) به معنای ببخشید و عبارتیه که تو اصولاً برای معذرت خواهی ازش استفاده می کنی
و اما بعد از کلی وقت عکس
پسرکم در سفری که در بازگشت ازش مجروح شد
Je t'aime...Locarno, 08.09.07
در حال بالا رفتن از در و دیوار ... در حال افتادن از در و دیوار
وقتی بهش میگی بخند ... وقتی واقعاً می خنده
قربون چشمای قشنگت مادری
Je vois que la beauté... Lugano, September 2007
ناز اون خنده هات مادری
Wiesen, September 2007
خدا می دونه چقدر از دیدن این برفا ذوق کرد و چقدر برف خورد
Davos, Parsenn (2400m), September 2007
Maryam! Tu a un sourire?
و من در جوابت می گفتم که بله لبخند دارم یا نه به فلان دلیل ندارم. خلاصه این شد که الانه ها، پرسشت تبدیل شده به اینکه : " مامان ، لبخند داری؟" چند روز پیش ، من در جواب سوالت گفتم که لبخند ندارم و داشتیم درباره کار بدت حرف می زدیم که بابا حمید بی خبر از همه جا از راه رسید و مراسم بوس و بغل که انجام شد تو ازش پرسیدی: " بابا حمید ! لبخند داری؟" و بابا هم که بله و البته و اینا و اینجا بود که تو برگشتی به من گفتی : " مریم ! تو میتونی لبخند نداشته باشی ! من "اَوِک"* بابا حمید لبخند دارم " !!! و خدا رحم کرد که بابا حمید سریع نکته رو گرفت و اشعار سراییدنی در وصف مرتبط بودن لبخند مامان و بابا رو سرود و گرنه که خدا به ما، با توی فرصت طلب باید رحم کناد
Avec : "BA"
سیستم تنبیه خونه ما بر این مبناست که یه صندلی توی اتاق تو وجود داره که ما بهش می گیم " شِز دُ کَلم" یعنی صندلی آرامش. اصطلاحش هم از مهدکودکتون اومده و همون سیستم تایم آوت توی کتابها رو به این وسیله اجرا می کنیم و تو باید بشینی روش و فکر کنی به کار بدی که انجام دادی و بعد بیای عذر خواهی و این حرفا. یه چند وقتی هم بود که من قبل از بلند شدنت ازت می خواستم که توضیح بدی چی کار کردی که بد بوده و متوجه شی که مشکل از کجا بوده و گاهی خودم هم در این تعریف کردن بهت کمک می کردم . تا اینکه چند روز پیش اومدی گفتی که : " مامان ، من پام رو کوبیدم رو زمین و باید بشینم روی شز د کلم" من هم متعجب گفتم که آره کار بدی کردی و برو بشین. دیدم که رفتی صندلیت رو از اتاقت برداشتی. بردی جلوی تلویزیون که داشت کارتون پخش می کرد. به گونه وحشتناکی لم دادی روش و رو به من گفتی : " می تونی تعریف بکنی من چی کار کردم ؟؟؟!!!!!" و من واقعاً مونده بودم که الان باید به تو چی گفت
نشسته بودی و داشتی کارتون می دیدی. رسید به صحنه ای که صاحب سگه به دلیل اینکه سگه کار بدی کرده بود ، بردش از خونه بیرون و توی لونه اش زنجیرش کرد. برگشتی به سگه میگی که : " هاپو نشین اونجا ، پاشو برو پَغدُن* بکن ، بوس بکن " و من مرده بودم از خنده
پغدن (پاردن) به معنای ببخشید و عبارتیه که تو اصولاً برای معذرت خواهی ازش استفاده می کنی
و اما بعد از کلی وقت عکس
پسرکم در سفری که در بازگشت ازش مجروح شد
Je t'aime...Locarno, 08.09.07
در حال بالا رفتن از در و دیوار ... در حال افتادن از در و دیوار
وقتی بهش میگی بخند ... وقتی واقعاً می خنده
قربون چشمای قشنگت مادری
Je vois que la beauté... Lugano, September 2007
ناز اون خنده هات مادری
Wiesen, September 2007
خدا می دونه چقدر از دیدن این برفا ذوق کرد و چقدر برف خورد
Davos, Parsenn (2400m), September 2007