Monday, August 16, 2004

اولین گردش


سلام گل پسرم
الان جنابعالی روی پای من دراز کشیدید و مشغول مک زدن پستونک هستید. تا چند دقیقه پیش روی تخت دراز کشیده بودی و من توی آشپزخونه بودم ولی هر یه دقیقه یه بار یا با دهنت و یا با دستای کوچولوت که از شب 13 آگوست یاد گرفتی که شدید تکونشون بدی پستونکو از دهنت در میاوردی و بعد یه دقیقه زور میزدی که پیداش کنی و چون نمی تونستی صدات در میومد و در نتیجه من هر دو دقیقه یه بار مجبور بودم بیام و پستونکتو بذارم تو دهنت
خواستم بنویسم که روز 13 آگوست برای اولین بار با کالسکه ات از خونه بردیمت بیرون و بعد از اون هم تا امروز دو بار دیگه هم گردش بردیمت که آخرین بارش دیروز بود که با بابایی و مامانی و خاله نسرین رفتیم پارک و تو هم پسر خوبی بودی و فقط دو بار گشنت شد که بهت شیر دادم و خوابیدی. البته بماند که وقتی گشنت شده بود ما داشتیم با تو عکس مینداختیم و هر کاری کردیم یه ذره آروم نگرفتی که یه عکس آدم وار بندازیم ولی شیرتو که خوردی قشنک گرفتی خوابیدی تا موقع برگشتن که دوباره تو مترو گشنت شد. فکر کنم زیادی توی حرکت شکمت تکون می خورد شیرا زود هضم می شدند!!!!!
وقتی برگشتیم خیلی خیلی آروم بودی




موقع نماز هم گذاشته بودیمت توی نی نی لای لای و حسابی پیچونده بودیمت و پستونک هم توی دهنت که شلوغ نکنی تا ما نماز بخونیم



در حال حاضر از چهار تا چیز خوشت میاد شیر مامان - ترنجبین - گریپ میکسچر و پستونک !!!

در ضمن به مرحمت وجود شما و البته نهار بابایی که می خواست بره برن از سفارت شناسنامه و پاسپورتتو بگیره نوشتن این پست کوتاه حدود دو ساعت به طول انجامید

0 comments: