داشتیم با هم خمیر بازی می کردیم که یه دفعه بابا حمید اومد و من باهاش مشغول صحبت شدم. ظاهراً حواسم پرت شده بوده و تو چند بار صدام زده بودی و من متوجه نشده بودم. یه دفعه گفتی
Maryam ! Je te parler MIKONAM
منظورت این بود که دارم با تو حرف می زنم
تازگیا یه چیز دیگه هم یاد گرفتی. اونم اینکه اول هر چیزی که می خوای تعریف کنی ، خیلی با هیجان اسم طرف رو میگی و ادامه میدی
Tu sais...
یعنی فلانی ، میدونی ؟ و بعد ادامه ماجرات
4 comments:
ای شیرین عسل. چقدر دلم می خواد ببینمت
jigare man in golbaghali
salam .maman maryam je te parle MIKONAM
jooooooooooooon kheili maaaahe
mishe begi daghighan chand saleshe?!!
mashallah kheyli khood harf mizane
rasty khaste nabashi ba emtehanat azizam .
khob keyf kon :X
chi mikhooni?
زنده باشه
Post a Comment