پسرک بعد از دیدن همه خونهی مامان اینا: من دلم میخواد برم ایرااان.. صفور: من هم دلم میخواد بیام امریکااا... پسرک: ولی خاله اگر من بیام ایران، تو بیای امریکا که باز هم رو نمیبینیم / =))
پسرک بعد از دیدن دایی هادی که فقط دور سرش مو داره تو تانگو: دایی هادی هنوز مو در نیاورده؟ ... ماها قهقهه. دایی هادی: نه علیرضا. یه کمی از اون موهات رو بده به من خب. پسرک: چطوری؟ پست کنم؟ زهرا: آره علیرضا. بذار تو پاکت پست کن... پسرک در میانهی مکالمه موبایل رو ول کرده و قیچی به دست جلوی آینه میره / اســـکل من :))
حالا در حالت عادی نمیذاره دست به موهاش بزنیم و اپسیلونی کوتاهش کنیم عا.
دیشب توی مراسم عید که جمع بزرگی بود نمیدونم ماجرا از کجا به کجا رسیده بود که یکی از دستاندرکاران برنامه به پسرک گفته بود که ویولن میزنی؟. اومد ازم پرسید که بزنم؟ گفتم آره اگر دوس داری. گفت آره میخوام (اعتماد به نفسش تو حلقم) بعد یکی از بچهها هم بهش گفته بوده که اگر بزنی برات جایزه یه لگو میگیرم... برنامه پیش رفت و بهش گفتن ببخشید وقت نداریم دیگه... هیچی نگفت و خوب بود و اینا. شب وقت خواب، پتوش رو کشیده بود رو کلهاش که یه باره دیدم داره گریه میکنه! میگم چی شده مادر؟ اولش که هیچی نمیگفت و ساکت بود و بعد گفت من دوس داشتم بزنم و لگو رو بگیرم... شما هم که گفته اید تا سه سال برام لگو نمیخرین! / نیگا با آدم چی کار میکنن آخه...
بعد از دومین عطسه و دماغ بالا کشیدن کماکان داره با زیرپوش و شلوارک تو خونه میچرخه که بهش میگم: مادر، برو یه چیزی بپوش داری سرما میخوری عا انگار... میگه: نه نه. مریض نشدم. عافیَم شده! / =)) مستحضر اید دیگه؟ عافیت؟ عافیم؟ فکر کرده ت عافیت ضمیر ئه :)) منظورش این بوده که عطسه کژوال کرده! از اینا که بعدش بهش میگیم عافیت باشه! :))
پسرک و مریم داشتن دیروز بازی میکردن و کار به قلقلک و اینها کشیده. مریم بهش میگه: اذیت که نمیشی؟ میگه: نه من یوزد ام... مامانم همیشه قلقلکم میده / منظورش این بوده که عادت داره. He's used to it :))
مریم و پسرک یه مرحله از کندیکراش رو تموم کردهاند. پسرک به مریم میگه: برای اینها جون بفرست. مریم: نه نمیخواد. پسرک: بفرست خب. چرا؟ ... مریم: نه حالا الان نمیخواد. پسرک با یه لحن خدا که انگار به طور جدی این سوال رو داره و مریم این رو به عنوان آپشن موجود انتخاب کرده، برگشته بهش میگه: میخوای مین باشی؟ / =))
MIT Museum - Boston - Dec 2013
0 comments:
Post a Comment