نمردم و پسرک جز شیر که خیلی دوست داره و خودش درخواست میکنه، به یه خوراکی مفید دیگه هم علاقمند شده: ساقهی کرفس
پسرک برای تمیز کردن خونهی مکس (همسترش) براش تو جای خوابش روزنامه خرد میکنه چون مکس خیلی روزنامه رو بیشتر از پوشالهای مخصوصش دوست داره. بعد این کار سختی ئه براش... امروز اومده میگه: من یه نظری دارم. این نینجامون (مارک بلندرمون) رو میشه من توش روزنامه بریزم برای مکس خرد کنه؟ / :)) خلاقیت ام ازش :))
برای اولین بار در عمرم رفته بودم از این برنامههای مارک کلینیک که یه متخصص میاد و محصولات بهداشتی و آرایشی برای پوستت پیشنهاد میده و همونجا هم رو پوستت امتحان میکنه و عملا آرایش مفصلی میکندت. پسرک تا وارد خونه شدم میگه: میکآپ پوشیدی؟(!) خیلی خوشگل شدی..بعد از یه خرده رفته اومده میگه: نمیخوای میکآپت رو پاک کنی؟ میگم: نه حالا فیلن باشه بابا هم بیاد، خوب ئه... بعد دوباره اومده میگه: واقنی میکآپت خیلی قشنگترت کرده ها... / ینی یه طوری که کسی ندونه فکر میکنه من به عمرم جلوی این آرایش نکردهام :)) شاید هم واقن فرق آرایش اصولی و غیر اصولی اینقدر ئه!
باید یه لپتاپ برای پسرک میخریدیم. این لپتاپی که باهاش سعی داشتیم بذاریم کار کنه رسما دیگه حتی بروزر بالا نمیاد روش. توشیبا تکرا ای وان سال 2003 است! قبل از تولد خودش خریده شده! بهش گفتیم خودت نصف پولش رو بده، گفت نه من لپتاپ نمیخوام که لگو میخوام! گفتیم قرار لگو گذاشته شده و تا 3 سال جز اینکه هدیه بگیری دیگه راهی برای لگو خریدن نیست. حالا راه پیشنهادی ما این ئه… بعد که توصیف لپتاپها رو شنیده قبول کرده به شرطی که حتماً تاچاسکرین! باشه.حالا بعد از قرار مدار بهش میگیم چقدر پول داری؟ میگه 183 دلار. بعد شمردهایم میبینیم 155 دلار ئه. میگم این که 155 تا است. میگه نه یه بار اومدیم سرچ کردی دیدی این 2 دلاریای که دارم خیلی نایاب ئه و میشه 30 دلار فروختاش / :))))
رفته بودیم يوگرتلند که خوشمزهترین بستنیای رو که من بعد از ونیز خوردم داره. بعد داشتم برای پسرک از ونیز و مدل خونهها و کوچهها و بستنیهاش میگفتم. براش تعريف کردیم كه تو ونيز قد پول هتلمون بستنى خورديم. پرسيد پول هتلتون چقدر بود؟... بعد با چشماى گرد گفت: يعنى يه وقتى شما اينقدر پولدار بودين؟ / :)) عزيز من
امروز که حرف ونیز بود بهش گفتم ازت یه عکس داریم تو قایق که این قیافه رو
در آوردهای و خیلی دلم میخواست بدونم که اون موقع داشتی چی میگفتی :)
در آوردهای و خیلی دلم میخواست بدونم که اون موقع داشتی چی میگفتی :)
0 comments:
Post a Comment