Sunday, March 08, 2009

جنگ - گنج

رفته بودیم خونه دوستت - آیدان - سر میز شام ، آیدان بهت یه تیکه کرپ تعارف می کنه و می پرسه

Tu veux goûter ?
می خوای بچشی؟

تو میگی

No, Je déjà sais que c'est bon.
نه ، آلردی ! می دونم که خوشمزه است

****************************

داشتی کارتون دورا رو میدیدی . میگی که مامان بیا ببین ، اینا می خوان برن "جنگ" اینا رو بدزدن.  میگم چی مادری ؟ میگی : جنگشون رو .. وایسا ، الان نشون می ده... نیگا کن ایناهاش ... میگم : چی مادری ؟ می گی : ایناهاش ، جنگ ، تغزغ !!!! - همون ترژر انگلیسی  میگم : آهااااااا مادری ، گنج :دی-  

****************************

یک نکته ای محض ثبت در تاریخ . تو علاوه بر اینکه وقتی داری با خودت حرف می زنی و بازی می کنی ، فرانسه حرف می زنی ، توی  خواب هم اگه حرف بزنی ، فرانسه حرف می زنی. من تا حالا نشنیدم که تو توی خواب فارسی حرف بزنی ولی خاله صفور می گه که یه بار شنیده




0 comments: