Thursday, March 01, 2007

wow wow wow


باورتون میشه؟ تموم شد.. دارم میرم ... 4 ساعت دیگه باید از خونه برم بیرون... 7 ساعت دیگه پرواز دارم... 15 ساعت دیگه اگه خدا بخواد و سالم برسم ، پسرکم رو بغل می کنم

خیلی خوب بود این تنهایی... برای همه چی... اولش یه کم سخت گذشت ولی بعد که دیگه مثل همه چیز دیگه که زمان ازش میگذره آروم شد ، خیلی خوب بود... درس خوندم خوب... تنها بودم بعد از سالهای سال... تنهایی شونصد هزار تا فکر با خودش میاره که خیلی مفیدن... الان هم که دیگه شاد و خوشحالم

فقط از وقتی اومدم خونه مثل بلانسبت خودم یه چیزی دارم کار می کنم... از بیست و چند ژانویه آشپزخونه از ظرف کثیف خالی نشده بود... حالا هم فکر نکنید شده ولی ایشالا تا 4 ساعت دیگه قراره بشه ... واقعاً خونه فاجعه بود... اونا که رفتن بود که هیچ... خودم هم این روزا حسابی بهش رسیدم

نمی دونم چرا امشب که داشتم ظرفا رو می شستم یاد خیلی قبل ها افتاده بودم... سال اول ازدواجمون که توی خوابگاه شریف بودیم... آشپزخونه دم در بود و هر کی میومد تو ،اول از همه آشپزخونه رو می دید... من هم اگه یه وقت چند تا دونه ظرف کثیف داشتم برای اینکه آشپزخونه مرتب باشه وقتی کسی میومد ، زود ظرفا رو می چپوندم توی فر :دی نمی دونم چی شد که یه دفعه مامان فهمید و بعدش هم بابا و دیگه از اون به بعد هر کدومشون می خواستن تشویقم کنن که آفرین خونه ات یا بالاخص آشپزخونه ات مرتبه ، قبلش توی فر رو هم یه نگاهی می انداختن :دی

وااای که دارم میرم پیششون... پیش همشون... موندم کدومشون رو دوم بغل کنم :پی

مامان امروز می گفت که صفورا داشته بهش می گفته که مریم امروز زنگ زده بود ، پسرک تا شنیده پریده رفته دم در ، فکر کرده گفتن که من زنگ در رو زدم... واااای که چقدر دلم براش کوچولو شده

خدایا برای همه نعمت هایی که بهم دادی و بهمون دادی شکرت


21 comments:

Anonymous said...

انشالله که به سلامتی بیاین از طرف منم علیرضای عزیز رو ببوس

Anonymous said...

سلاااااااااااااام مامان مریمیییییی

انشاالله سفربی خطر باشه
هر چه سریعتر علیرضا رو ببل ;) کنین

از ایران برامون عکس بذارینا
:#
:#
این بوس جدیده ها!!

Anonymous said...

vaaaaaaaaaay che khoooob>:D<
khoshhalam ke belakhare darid miayd pishe alirezaye khoshgelemoon:*
mikhastam dirooz biam behetoon in navid:O ro bedam ke farda dige feragh tamoom mishe:>
ke goftam emrooz biam
ke didam up kardid:D
be slamti ishala
cheshmetoon roshan:*

Anonymous said...

vay maman maryam cheghadr khosh halam pesar kocholot dare miad :* albate ham be khatere shoma ham be khatere inke koli axe jadid mizari baramun toro khoda axaro zod biay bezari ha nari yeho masalan sal dige biad:O
vay jo0oo0o0onam alireza khale delam barat ye zare shode ghorbunet cheshmaye khoshgelet beram man:*

Anonymous said...

khob khob khob
midoonam ke inja nazar nadare chon kesi naboode accept kone.
va midoonam ke in nazar gharar nist accept she:D
vali khob bekhoonin dige:

are dorane khoobie in dorane tanhayi,chon adam mitoone koli chat kone;)

dar panahe khoda

Anonymous said...

واااای چه حس خوبیه مامان مریم
چقدر خوشحالم که بالاخره امتحاناتون تموم شد و دارید میرید ایران
شاید هیچ کس تا این شرایط رو تحمل نکرده باشه متوجه نشه که چه لذتی داره برگشتن پیش اونایی که لحظه شماری میکنید واسه دیدنشون
جمع و جور کردن خونه هم که بسی زیاد کشیدم :)) اما خب خستگیتون وقتی برسید در میره

حسابییییییییییییییی بهتون خوش بگذره
مراقب خودتون و پسری باشید

بوووووس بوووووس

Anonymous said...

سفر به سلامت .
زودتر ببینیمت.

Anonymous said...

سلام مامان مريم گلم. خدا رو شكر كه بالاخره اين روزاي سخت هم تموم شدن و به زودي پيش پسر گلت خواهي بود. خيلي برات خوشحالم. اميدوارم به قدري بهت خوش بگذره كه تمام اين سختي ها رو فراموش كني و خستگي ها از تنت بيرون بره. منم هم دو هفته ديگه مي رم ايران. تا حالا عيد ايران نرفته ام. خيلي خوشحالم مخصوصا اينكه براي اولين بار با حامد با هم مي ريم. چون هميشه يا من زودتر مي رفتم يا تنهايي!! خلاصه ديگه دل تو دلم نيست خيلي خوشحالم. قربونت برم. عليرضاي ماهم رو ببوس. مواظب خودتون باشين. خوش بگذره

Anonymous said...

salaa.mikhaam avalin nafari baasham ke be alireza begam cheshet rooshan ke maman bargasht.khosh amadid

Anonymous said...

salam
hey migam in taeede nazarato bar darin
mage goosh midin!
hala hey ma bayad too nobat poshte dar vaysim ta key beshe sabkhoone internet giresh biad:D

khosh migzare ke na?!!!

Unknown said...

سلام مامان مريم. الان ديگه پسر گلت رو ديدي. چشمت روشن خانمي. ما كه مشتاق ديداريم

Anonymous said...

خیلی ذوق کردم که دارین بر می‌گردین. مثل اینکه منهم دلم برای خانواده ام تنگ شده........

Anonymous said...

به ایران خوش امدی

Anonymous said...

خوشحالم كه خوشحالی. همه چيز به خوبی و خوشی بگذره...ا

Anonymous said...

الان ديگه عليرضا تو بغلته ، نه ؟
من هم قبول دارم تنهايي يك وقتهايي خيلي مي چسبه .

Hamid said...

Salam
hala man injam o to oonja.
ajab donyaaeie ha!!!
ya hagh

Anonymous said...

salam , khoobi maryam joon?
alireza joon khoobe? babash chetoran?
kheeeeeiiiiiiillllliiiiiiii kam peydai !!
baba bia up kon. man harrooz miam sar mizanam amma khabari nist:(

Unknown said...

سفر به خیر مریم جان
انشا...که بهت خوش بگذره میدونم چه حس خوبی داری هم امتجانات تموم شده هم خونه مرتب شده هم داری میری سفر اونم کجا ایران
جای منم خالی کن به همه سلام برسون

Anonymous said...

خوش مي گذره مريم جون با گل پسر قند عسل و همسر گرامي ؟

Anonymous said...

Salaaaaaaaaam

kojaein alan?

Too Iran khosh migzare?

Anonymous said...

Good for people to know.