نشسته بودم توی اتاق تو و داشتم درس می خوندم که روند بازیت ، کلاً ذهن و فکرم رو از درس منحرف کرد
چیدن حیوون هات رو با تشریفات و تفصیلات تموم کرده بودی و داشتی بهشون می گفتی
coucou les animaux, ça va bien? : سلام حیوون ها، خوبین؟
بعد چند لحظه که دیدی جوابی نیومد گفتی
Oui ou no ? : آره یا نه؟
جوابی نیومد و نا امید شدی و کامیونت رو برداشتی. آوردی جلوی حیوون ها و گفتی
Alors les animaux , vous êtes fatigués ? Vous voulez dormir?
خب حیوونا ؛ خسته این؟ می خواین بخوابین؟
برداشتی همشون رو ریختی توی کامیون و در حال خوندن این شعر ،
Camions sur la route, camions ça fait “prout prout prout”
Et des files d’autos, d’autos y’en a trop
Restez pas messieurs dames sur le macadam dam dam
Si vous voulez passer, je crie danger
شروع کردی به راه بردن کامیون. یه دفعه رسیدی به یه جوجه که رو زمین افتاده بود. یه وااای گفتی و رفتی برش داشتی و بهش گفتی
Ah chéri tu es aussi fatigué ? : آه عزیزم، تو هم خسته ای؟
و گذاشتیش توی کامیون و به راه و شعر ادامه دادی که یه دفعه چشمت افتاد به تفنگ آب پاشت که شکل تمساح ه. بهش گفتی
Crocodile ! Vien voir les animaux : تمساح ، بیا حیوونا رو ببین
برش داشتی. گذاشتیش لبه کامیون و شروع کردی پای گاو رو چپوندی توی دهن تمساحه. و بعد انگار نه انگار که تمساح بدبخت بی گناهه برش داشتی، پای گاوه رو از دهنش در آوردی و بهش گفتی : واااااااااااااای. چه کار کردی تو؟
Tu vas sur la chaise rouge !!!! : میری روی صندلی قرمز( ورژن مهدکودکی صندلی آرامش خودمون) میشینی
من فقط جلوی دهنم رو گرفته بودم که قهقهه ام، لذت دیدن بقیه ماجرا رو ازم نگیره. بعد اومدی سراغ گاوه. برداشتیش ، نازش کردی و گفتی
ça va bien? : خوبی؟
بوسش کردی و گذاشتیش توی کامیون و رفتی دوباره سراغ تمساحه و گفتی
Tu as compris? : فهمیدی؟
و برش داشتی و بوسش کردی و گفتی: آفیین ، دوشت دایم (آفرین ، دوستت دارم) و اینجا بود که من ضعف کردم و بغلت کردم و بوسیدمت و بوسیدمت
نتیجه اخلاقی : امروز بگیم می خوایم آب بخوریم ، فردا میره به حیوونا میگه می خوام آب بخورم
پ.ن. نوشته های رنگی ترجمه های من هستن
این یکی تولد عمو مهدی ه . نه اشتباه نکردین ، اون مگنت رو عمو مهدی هدیه گرفته نه علیرضا :دی