پسری قشنگم
الان چند وقتی میشه که مفهوم اختلاف زبان ها رو کاملاً درک کردی و از اونجایی که ما خیلی وقت ها از این قبیل جمله ها که " خوب این به فارسی چی میشه" یا " به این تو فرانسه چی میگن" به کار بردیم، تو هم کلاً شروع کردی به این جور حرفا زدن و ترجمه کردن و قصه ها داره این ترجمه های تو
امشب داشتیم سه تایی با هم کارتون "توی استوری" رو می دیدیم و تو می خواستی یه چیزی درباره "وودی" بگی که گفتی "توی استوری" فلان کار رو کرد. بابا حمید برای اِن امین بار برات توضیح داد که این "وودی" ه و نه " توی استوری" که تو این دفعه کوتاه نیومدی و گفتی
No, en français il s'appelle Toy story :D:D
از اونجایی که تو اصولاً کارتون به انگلیسی نگاه می کنی ولی عملاً هیچ استفاده ای ازش نمیشه، من بسی لذت می برم وقتی تو یه کلمه انگلیسی رو به جا به کار می بری و این یعنی خودت کلمه و مفهوم و همه چی رو از توی کارتون یاد گرفتی و فقط یه مادر یا پدر می فهمه که چقدر این حس لذت بخشه و اما مثال
تو داشتی از من یه چیزی می خواستی که من نمی فهمیدم چیه. یه دفعه با یه لحن خیلی سوالی و ابروهای کمی در هم کشیده که یعنی نمی فهمم، گفتم: هااان؟ که تو سرت رو کمی به پشت و کنار خم کردی با حالت خیلی خیلی با مزه ای که کاملاً معنی " اذیت نکن" می داد گفتی
Oh , Maryam ! Come on !!!!! :D:D:D
چند روز پیش ازم شکلات خواستی. اومدی توی آشپزخونه و من داشتم آشپزی می کردم. یه دفعه گفتی: "کوییک، کوییک" من خیلی با تعجب و شک از اینکه واقعاً تو این کلمه رو به کار بردی پرسیدم: "چی گفتی مادری؟" و تو کاملاً با علم به اینکه من رو سورپرایز کردی، توضیح دادی
Quick ! En français ça s'appelle quick !!!
اگر چه که توضیحت اشکال داشت ولی من بسی خوشحال بودم که تو همچین مفهومی رو درک کردی و داری توضیح می دی که این توی یه زبون دیگه میشه این
------------------------------------------------
امروز صبح از خواب بیدار شدی و دیدی که اتاق به شدت به هم ریخته ات ، مرتب ه. اولین چیزی که گفتی این بود: سلام. صبح به خیر. خدا اتاقم رو مرتب کرده :دی:دی:دی
------------------------------------------------
قاطی کردن زبون هات هم که محشره. دو نمونه
مامان ، استغ منو می پوسه!!!!!!
Pousser : HOL DADAN
یعنی مثلاً می خواست بگه فلانی من رو هل میده
رفته بودیم خونه دوست جون جونیش. سر میز شام شمع روشن کرده بودن. به همه میگه
Il faut pas la FOOTER !!!!
به جای
Il faut pas la souffler
souffler : FOOT KARDAN
با ژیغاف !!!! عزیزش
بیبین مَیَم. اینو خودم دُیُس کَیدَم. تو سُل ( یعنی تنهای تنها ) وَو
دل مادرش
Noé Hostettler. His first chum ever
*******************************************
نمی دانم چرا با خواندن این خبر ، پلکم لرزید و یک قطره اشک از میان پلک ها غلطید روی گونه ها. آدمی که هیچگاه ندیده بودمش... و به یادم آورد قدرت کلمات را.... خدایش بیامرزد او را که این شعرش برایم پر از خاطره است
ای شما
ای تمام عاشقان هر کجا
از شما سوال میکنم
نام یک نفر غریبه را
در شمار نامهایتان اضافه میکنید؟
یک نفر که تاکنون
رد پای خویش را
لحن مبهم صدای خویش را
شاعر سروده های خویش را نمی شناخت
گر چه بارها و بارها
نام این هزار نام را
از زبان این و آن شنیده بود
یک نفر که تا همین دو روز پیش
منکر نیاز گنگ سنگ بود
گریه ی گیاه را نمی سرود
آه را نمی سرود
شعر شانه های بی پناه را
حرمت نگاه بی گناه را
و سکوت یک سلام
در میان راه را نمی سرود
نیمه های شب
نبض ماه را نمی گرفت
روزهای چارشنبه ساعت چهار
بارها شماره های اشتباه را نمی گرفت
ای شما
ای تمام نامهای هر کجا
زیر سایبان دستهای خویش
جای کوچکی به این غریب بی پناه می دهید ؟
این دل نجیب را
این لجوج دیر باور عجیب را
در میان خویش
راه می دهید؟
الان چند وقتی میشه که مفهوم اختلاف زبان ها رو کاملاً درک کردی و از اونجایی که ما خیلی وقت ها از این قبیل جمله ها که " خوب این به فارسی چی میشه" یا " به این تو فرانسه چی میگن" به کار بردیم، تو هم کلاً شروع کردی به این جور حرفا زدن و ترجمه کردن و قصه ها داره این ترجمه های تو
امشب داشتیم سه تایی با هم کارتون "توی استوری" رو می دیدیم و تو می خواستی یه چیزی درباره "وودی" بگی که گفتی "توی استوری" فلان کار رو کرد. بابا حمید برای اِن امین بار برات توضیح داد که این "وودی" ه و نه " توی استوری" که تو این دفعه کوتاه نیومدی و گفتی
No, en français il s'appelle Toy story :D:D
از اونجایی که تو اصولاً کارتون به انگلیسی نگاه می کنی ولی عملاً هیچ استفاده ای ازش نمیشه، من بسی لذت می برم وقتی تو یه کلمه انگلیسی رو به جا به کار می بری و این یعنی خودت کلمه و مفهوم و همه چی رو از توی کارتون یاد گرفتی و فقط یه مادر یا پدر می فهمه که چقدر این حس لذت بخشه و اما مثال
تو داشتی از من یه چیزی می خواستی که من نمی فهمیدم چیه. یه دفعه با یه لحن خیلی سوالی و ابروهای کمی در هم کشیده که یعنی نمی فهمم، گفتم: هااان؟ که تو سرت رو کمی به پشت و کنار خم کردی با حالت خیلی خیلی با مزه ای که کاملاً معنی " اذیت نکن" می داد گفتی
Oh , Maryam ! Come on !!!!! :D:D:D
چند روز پیش ازم شکلات خواستی. اومدی توی آشپزخونه و من داشتم آشپزی می کردم. یه دفعه گفتی: "کوییک، کوییک" من خیلی با تعجب و شک از اینکه واقعاً تو این کلمه رو به کار بردی پرسیدم: "چی گفتی مادری؟" و تو کاملاً با علم به اینکه من رو سورپرایز کردی، توضیح دادی
Quick ! En français ça s'appelle quick !!!
اگر چه که توضیحت اشکال داشت ولی من بسی خوشحال بودم که تو همچین مفهومی رو درک کردی و داری توضیح می دی که این توی یه زبون دیگه میشه این
------------------------------------------------
امروز صبح از خواب بیدار شدی و دیدی که اتاق به شدت به هم ریخته ات ، مرتب ه. اولین چیزی که گفتی این بود: سلام. صبح به خیر. خدا اتاقم رو مرتب کرده :دی:دی:دی
------------------------------------------------
قاطی کردن زبون هات هم که محشره. دو نمونه
مامان ، استغ منو می پوسه!!!!!!
Pousser : HOL DADAN
یعنی مثلاً می خواست بگه فلانی من رو هل میده
رفته بودیم خونه دوست جون جونیش. سر میز شام شمع روشن کرده بودن. به همه میگه
Il faut pas la FOOTER !!!!
به جای
Il faut pas la souffler
souffler : FOOT KARDAN
با ژیغاف !!!! عزیزش
بیبین مَیَم. اینو خودم دُیُس کَیدَم. تو سُل ( یعنی تنهای تنها ) وَو
دل مادرش
Noé Hostettler. His first chum ever
*******************************************
نمی دانم چرا با خواندن این خبر ، پلکم لرزید و یک قطره اشک از میان پلک ها غلطید روی گونه ها. آدمی که هیچگاه ندیده بودمش... و به یادم آورد قدرت کلمات را.... خدایش بیامرزد او را که این شعرش برایم پر از خاطره است
ای شما
ای تمام عاشقان هر کجا
از شما سوال میکنم
نام یک نفر غریبه را
در شمار نامهایتان اضافه میکنید؟
یک نفر که تاکنون
رد پای خویش را
لحن مبهم صدای خویش را
شاعر سروده های خویش را نمی شناخت
گر چه بارها و بارها
نام این هزار نام را
از زبان این و آن شنیده بود
یک نفر که تا همین دو روز پیش
منکر نیاز گنگ سنگ بود
گریه ی گیاه را نمی سرود
آه را نمی سرود
شعر شانه های بی پناه را
حرمت نگاه بی گناه را
و سکوت یک سلام
در میان راه را نمی سرود
نیمه های شب
نبض ماه را نمی گرفت
روزهای چارشنبه ساعت چهار
بارها شماره های اشتباه را نمی گرفت
ای شما
ای تمام نامهای هر کجا
زیر سایبان دستهای خویش
جای کوچکی به این غریب بی پناه می دهید ؟
این دل نجیب را
این لجوج دیر باور عجیب را
در میان خویش
راه می دهید؟